صداي فاطمي فدک

متن شما ...

Block /endBlock Ads3

تبلیغات

<-Text3->
/endAds3
ContactBlock

تماس با ما

/endContactBlock
RegisterBlock

عضویت در سایت

[Register_Form]
/endRegisterBlock
ForumBlock

آخرین ارسال های انجمن

ForumPostsLoopBlock /endForumPostsLoopBlock
عنوان پاسخ بازدید توسط
ForumPostTitle [ForumPostCountAnswer] [ForumPostHit] [ForumPostLastAuthor]
/endForumBlock
PostImageBlock

/endPostImageBlock

صداي فاطمي فدک

محمد باقر انصاري؛ سيد حسين رجايي

 

تنظيم و ترجمه متن كامل خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

نگاهى به ماجراى فدك

* اخراج نماينده حضرت زهرا (سلام الله عليها) و غضب فدك (2)

* ارائه سند فدك توسط حضرت زهرا (سلام الله عليها)(3)

* جعل حديث براى غصب فدك (4)

* احتجاج مفصل حضرت زهرا (سلام الله عليها) در مجلس ابوبكر و عمر (5)

* شاهدان فاطمه (سلام الله عليها) بر ملكيت فدك (6)

* نصرت طلبى حضرت زهرا و اهل بيت (سلام الله عليها) در سايه فدك (7)

* احتجاج خصوصى حضرت زهرا (سلام الله عليها) بر ابوبكر (8)

* پاره كردن سند فدك (9)

* احتجاج مفصل اميرالمؤمنين (عليه السلام) با ابوبكر و عمر در مسجد (10)

* خطابه مفصل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در مسجد (11)

* سخنان حضرت زهرا (سلام الله عليها) براى زنان عيادت كننده (12)

* نامه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به ابوبكر درباره غضب فدك (13)

* سخنرانى ابوبكر درباره توافق مردم بر غضب فدك (14)

* سخنان ابوبكر در تهديد و تطميع مهاجرين و انصار (15)

* آخرين سخنان حضرت زهرا (سلام الله عليها) در رابطه با فدك (16)

متن عربى و ترجمه فارسى خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها) در ماجراى فدك

1: الزهراء (سلام الله عليها) تاتى المسجد

1: حضرت زهرا (سلام الله عليها) به مسجد مى آيد

2: الحمد و الثناء

2: حمد و ثنا

3: بعثه الرسول الاعظم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و مسير الرساله

3: بعثت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و مسير رسالت

4: خطابها مع المهاجرين و الانصار

4: خطاب حضرت به مهاجرين و انصار

5: القرآن و اهل البيت (عليه السلام)

5: قرآن و اهل بيت (عليه السلام)

6: اسرار احكام الله

6: حكمت دستورات الهى

7: اعلموا انى فاطمه

7: بدانيد من فاطمه هستم

8: مسيره الرساله المحمديه

8: سير رسالت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)

9: على (عليه السلام) فى ابلاغ الرساله الالهيه

9: على (عليه السلام) در تبليغ رسالت

10: ما اءظهره الناس بعد وفاه صاحب الرساله

10: رفتار مردم بعد از رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)

11: فدك والارث

11: فدك و ارث

12: شكواها الى رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم)

12: خطاب به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)

13: خطابها (عليه السلام) مع الانصار

13: خطاب به انصار

14: الزهرا (سلام الله عليها) تظلم بمراءى و مسمع

14: ظلم به فاطمه (سلام الله عليها) در انظار مردم

15: قاتلوا ائمه الكفر

15: با امامان كفر بجنگيد

16: خذلان الناس عن الحق

16: خوارى حق به دست مردم

17: العار و النار لمن يخذل ابنه نبيه

17: عار و عذاب بر كسى كه دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را خوار كند

18: انا ابنه بيكم

18: من دختر پيامبرتان هستم

19: جواب ابى بكرلها (سلام الله عليها)

19: جواب ابوبكر

20: الحديث الموضوع النبى لايورث

20: حديث جعلى النبى لايورث

21: خطابها (سلام الله عليها) مع ابى بكر

21: پاسخ ابوبكر

22: القرآن يصرح بارث الانبياء

22: تصريح قرآن به ارث انبياء (سلام الله عليها)

23: جواب ابى بكرلها (سلام الله عليها)

23: جواب ابوبكر

24: خطابها (سلام الله عليها) مع المسلمين و معاتبتهم

24: خطاب به مسلمانان

25: اثر خطبتها (سلام الله عليها)

25: تاءثير خطبه حضرت

26: ماجرى بين ابى بكر و عمر بعد خطبتها (سلام الله عليها)

26: آنچه بين ابوبكر و عمر اتفاق افتاد

27: ابوبكر يهدد الناس

27: خطاب تهديدآميز ابوبكر به مردم

28: استنكار ام سلمه

28: پاسخ ام سلمه به ابوبكر

29: خطابها مع رافع بن رفاعه تذكر غذير خم

29: خطاب خضرت با رافع و يادآورى غدير

30: شكواها الى اميرالمؤمنين (عليه السلام)

30: شكايت به اميرالمؤمنين (عليه السلام)

31: اميرالمؤمنين (عليه السلام) يخفف عنها الالام

31: تسلى اميرالمؤمنين (عليه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله عليها)

32: عياده نساء المهاجرين و الانصار لها (سلام الله عليها)

32: عيادت زنان مهاجر و انصار

33: ما الذى نقموا من ابى احسن (عليه السلام)

33: از على (عليه السلام) چه چيزى را نپسنديدند؟

34: خساره الامه بغصب حق على (عليه السلام)

34: چه كسى را به جاى على (عليه السلام) انتخاب كردند؟!

35: من الذى استبدلوه بعلى (عليه السلام)

35: پيش بينى عاقبت غصب خلافت

36: انذر هم بعاقبه الاغتصاب

36: خسارت امت با غصب حق على (عليه السلام)

37: عذر لا يقبل بعد التقصير

37: عذرى كه پذيرفته نيست

مدارك خطبه فدك

* منابع خطابه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

اسناد خطابه حضرت زهرا (سلام الله عليها) در مسجد با 22 سند نقل شده كه تفصيل آن چنين است:

* روايت امام حسين (عليه السلام)

* روايت امام باقر (عليه السلام)

* روايت ابن عباس

* روايت عبدالله بن حسن بن حسين

* روايت عايشه

* روايت ابوهشام محمد

* روايت عوانه

* روايت ابن عايشه

* روايت اميرالمؤمنين (عليه السلام)

* روايت امام زين العابدين (عليه السلام)

* روايت فاطمه بنت الحسين (عليه السلام)

* روايت ابن عباس

* روايت عطيه عوفى

* تنظيم و ترجمه متن كامل خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

تنظيم و ترجمه متن كامل خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

 

توضيح

 

آنچه در اين كتاب مى خوانيد متن كامل خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها) در ماجراى فدك و ترجمه فارسى آن در صفحه مقابل است. متن حاضر براى اولين بار با 22 سند ارائه مى شود كه با 17 نسخه مقابله گرديده است. مقدمه كوتاهى درباره ماجراى فدك قبل از خطبه و اسناد و منابع پس از آن ذكر شده است.

نگاهى به ماجراى فدك

 

* فتح و اعطاى فدك به فاطمه (سلام الله عليها) (1)

 

پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، اهل فدك تسليم شدند بدون آنكه لشكر اسلام در فتح آنجا شركت داشته باشند، و به حكم آيه ما افاء الله على رسوله چنين سرزمينهايى ملك شخصى پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى شود.

 

لذا سرزمين فدك به صورت يكپارچه از آن پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شد كه مى بايست مردم فدك در آن كار مى كردند و در آمد آن را به حضرت تسليم مى نمودند و فقط اجرت دريافت مى كردند.

 

بلافاصله پس از فتح فدك، آيه وات ذا القربى حقه نازل شد، يعنى حق خويشان را به آنان بده، و جبرئيل در بيان آن از طرف خداوند عرضه داشت: فدك را به فاطمه عطا كن.

 

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) حضرت زهرا (سلام الله عليها) را فرا خواند و به دستور آن حضرت سند فدك بعنوان بخشوده و اعطايى پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به آن حضرت تحويل داده شد. سپس با دعوت مردم، از درآمد فدك به عنوان اعطايى فاطمه (سلام الله عليها) بين مردم تقسيم كردند.

 

حضرت زهرا (سلام الله عليها) در سرزمين فدك نماينده اى قرار داد، و او پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، در آمد آن را - كه از هفتاد هزار سكه طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته اند - خدمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) تقديم مى نمود.

 

هر ساله حضرت به اندازه قوت خود بر مى داشت و بقيه را بين فقرا تقسيم مى كرد، و تا هنگام رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين شيوه ادامه داشت.

 

* اخراج نماينده حضرت زهرا (سلام الله عليها) و غضب فدك (2)

 

ده روز پس از رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ابوبكر ماءمورانش را به فدك فرستاد و نماينده حضرت زهرا (سلام الله عليها) را از آنجا اخراج كرد و آن را غضب نمود و در آمد آن را براى مخارج حكومت غاصبانه خود قرار داد.

 

* ارائه سند فدك توسط حضرت زهرا (سلام الله عليها)(3)

 

در اولين برخورد، عمر به حضرت زهرا (سلام الله عليها) گفت: آن نوشته اى كه مى گفتى پدرت درباره فدك برايت نوشته بياور!

 

حضرت زهرا (سلام الله عليها) سند فدك را آورد و به ابوبكر نشان داد و فرمود: اين نوشته پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) براى من و فرزندانم است.

 

ابوبكر و عمر نه تنها اعتنايى به سند نكردند بلكه عمر سند فدك را از حضرت زهرا (سلام الله عليها) گرفت و پيش چشم مردم آب دهان بر آن انداخت و آن را پاره كرد و علنا مخالفت خود را با امر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اعلام نمود. اكنون بايد مراحل اتمام حجت طى مى شد تا غاصبين كار خود را حق جلوه ندهند.

 

* جعل حديث براى غصب فدك (4)

 

آماده سازى مدركى جعلى براى گرفتن فدك به صورت جمله نحن معاشر الانبياء لا نورث ما پيامبران ارث نمى گذاريم مطرح شد.

 

در جايى كه اصحاب پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) حضور داشتند، كسى جز عايشه و حفصه و يك عرب بيابانى به نام مالك بن اوس بن حدثان كسى به شنيدن چنين حديثى از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گواهى نداد.

 

* احتجاج مفصل حضرت زهرا (سلام الله عليها) در مجلس ابوبكر و عمر (5)

 

در اولين مرحله اتمام حجت، حضرت زهرا (سلام الله عليها) به امر اميرالمومنين (عليه السلام) به مجلسى آمد كه ابوبكر و عمر به همراه عده اى به طور خصوصى در آن بودند، و ابتدا اخراج نماينده اش را مطرح كرد و اينكه فدك بخشوده پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است. ابوبكر حديث جعلى نحن معاشر الانبياء لا نورث را پيش كشيد. حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمودند: اين اولين شهادت ناحق است. فدك را پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به من بخشيده است و من شاهدانى دارم. ابوبكر گفت: دليل خود را بياور.

 

حضرت زهرا (سلام الله عليها) تصرف مالكانه خود در زمان پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را مطرح كرد و فرمود: چرا درباره چيزى كه در دست من است از من شاهد مى خواهى!؟

 

ابوبكر سخن حضرت را نشنيده گرفت و بار ديگر گفت: چون غنيمت مسلمانان است، اگر دليل نياورى امضا نخواهم كرد!

 

حضرت فرمود: آيا مى خواهيد دستور پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را رد كنيد و درباره ما حكمى غير از حكم مسلمانان اجرا كنيد؟! عمر با حال غضب گفت: اين غنيمت مسلمانان است، و بايد براى مالكيت خود دليل بياورى!

 

حضرت در اينجا عصمت خود را مطرح فرمودند و اينكه سيده زنان اهل بهشت ادعاى باطل نمى نمايد، همانطورى كه شهادت كسى بر عليه آنان قبول نيست. ولى عمر گفت: ما شهادت ديگران را بر عليه تو قبول مى كنيم!

 

حضرت با اشاره به آيه تطهير فرمود: كسى كه بر عليه سيده زنان اهل بهشت شهادتى را بپذيرد ملعون و كافر است: چرا كه آنان به حكم خداوند معصومند و آنان با ساير مردم مساوى نيستند.

 

سپس ابوبكر گفت: درباره فدك دليل بياور. حضرت زهرا (سلام الله عليها) با ذكر آيه وآت القربى حقه فرمود: من و فرزندانم نزديكترين خلايق به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بوديم و آن حضرت فدك را به بخشيد.

 

عمر گفت: بر ادعاى خود دليل بياور و شاهدانى حاضر كن!

 

* شاهدان فاطمه (سلام الله عليها) بر ملكيت فدك (6)

 

حضرت زهرا (سلام الله عليها) در همان مجلس ماند و كسى را فرستاد تا اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين (عليه السلام) و ام ايمن و اسماء بنت عميس آمدند و به همه آنچه حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرموده بود شهادت دادند.

 

عمر گفت: على همسر اوست، حسن و حسين هم پسران او هستند.

 

ام ايمن هم خدمتكار اوست. اسماء بنت عميس هم قبلا همسر جعفر بن ابى طالب بوده و خدمتگزار فاطمه (سلام الله عليها) است و به نفع بنى هاشم شهادت خواهد داد. همه اين شاهدان براى منفعت خود شهادت مى دهند!!! او درباره ام ايمن اضافه كرد كه او زنى غير عرب است و با فصاحت نمى تواند شهادت دهد!!!

 

اميرالمؤمنين فرمود:

 

هر كس فاطمه و حسن و حسين را تكذيب كند پيامبر را تكذيب كرده است، و پيامبر درباره من فرمود: هر كه تو را رد كند مرا رد كرده است، و ام ايمن كسى است كه پيامبر براى، به بهشت شهادت داده است، و براى اسماء بنت عميس و نسل او ادعا كرده است.

 

عمر گفت: شما همانگونه هستيد كه توصيف نموديد، ولى شهادت كسى كه به نفع خود شهادت مى دهد قبول نمى شود!

 

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اكنون كه ما آن طور هستيم كه خودتان مى شناسيد و منكر نيستيد و در عين حال شهادت ما به نفع خودمان پذيرفته نيست و شهادت پيامبر هم قبول نيست پس انا الله و انا اليه راجعون! به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا باز مى گردند.

 

حضرت زهرا (سلام الله عليها) با حال غضب برخاست و فرمود: خدايا! اين دو به حق دختر پيامبرت ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را ماءخوذ فرما و سپس حضرت زهرا (سلام الله عليها) مخزون و گريان از نزد بيرون آمد.

 

* نصرت طلبى حضرت زهرا و اهل بيت (سلام الله عليها) در سايه فدك (7)

 

اقدامى كه هيچكس - نه غاصبين و نه مردم - انتظارش را نداشتند اين بود كه اميرالمومنين (عليه السلام) تا چندين روز متوالى، هر روز حضرت زهرا (سلام الله عليها) را به همراه امام حسن و امام حسين (عليه السلام) سوار بر مركبى مى نمود و بر در خانه مهاجرين و انصار مى برد. حضرت زهرا (سلام الله عليها) به آنان مى فرمود:

 

اى مهاجرين و انصار، خدا و دختر پيامبرتان را يارى كنيد، شما روزى كه با پيامبر بيعت كرديد بر سر اين بيعت كرديد كه از او و فرزندانش حمايت كنيد و از آنان منع كنيد آنچه از خود و فرزندانتان منع مى كنيد. بياييد و به بيعت خود نسبت به پيامبر وفا كنيد.

 

ولى كسى به حضرت جواب مثبت نداد.

 

* احتجاج خصوصى حضرت زهرا (سلام الله عليها) بر ابوبكر (8)

 

بار ديگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله عليها) نزد ابوبكر برو و بگو:

 

ادعاى مقام پدرم و خلافت او را كرده اى و جاى او نشسته ايد؟ اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مى خواستم كه آن را به من ببخشى، بر تو واجب بو آن را به من بدهى. حضرت زهرا (سلام الله عليها) نزد ابوبكر آمد اين مطالب را به او فرمود.

 

ابوبكر گفت: راست مى گويى. سپس ورقه اى خواست و بر آن نوشته اى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت. خضرت زهرا (سلام الله عليها) نوشته را برداشت و از نزد و از نزد ابوبكر بيرون آمد.

 

* پاره كردن سند فدك (9)

 

عمر در راه حضرت را ديد و گفت: اى دختر محمد! اين نوشته چيست!؟

 

فرمود: نوشته اى است كه ابوبكر بعنوان باز پس دادن فدك نوشته است. گفت: آن را به من بده! حضرت خوددارى كرد و آن را نداد.

 

در اينجا عمر جسارتى كرد كه صفحه تاريخ را سياه نمود و سوز جانكاه آن براى هميشه دل محبان فاطمه (عليه السلام) را سوزاند. او با قساوت تمام در ميان كوچه و رهگذر مردم به دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اهانتى عظيم كرد و با پا به فاطمه (سلام الله عليها) زد، و به اين اكتفا نكرد و سيلى به صورت مبارك آن حضرت زد و طورى كه در اثر آن گوشواره حضرت شكست. سپس نوشته ابوبكر را به زور از دست حضرت گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشته هايش را پاك كرد و آن را پاره نمود و گفت: اين سرزمينى است كه پدر تو هم با اسب و لشكر آنجا را فتح نكرده است!

 

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در خانه منتظر بود. وقتى حضرت زهرا (سلام الله عليها) پشت در آمد حضرت به استقبال او رفت و فرمود: اى دختر پيامبر، چرا اين گونه غضبناك هستى؟ حضرت زهرا (سلام الله عليها) جسارت عمر را بازگو كرد.

 

اميرالمؤمنين (عليه السلام) با يك دنيا تاءسف و غصه از چنين جسارتى به ساحت مقدس بانوى دو جهان، بعنوان شريك غم و تسلاى آن حضرت فرمود: آنچه نسبت به من و پدرت مرتكب شده اند از اين بالاتر است.

 

* احتجاج مفصل اميرالمؤمنين (عليه السلام) با ابوبكر و عمر در مسجد (10)

 

مرحله احتجاج آن بود كه اميرالمومنين (عليه السلام) شخصا به مسجد آمد و در حضور مهاجرين و انصار كه در اطراف ابوبكر نشسته بودند خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، چرا آنچه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) براى فاطمه قرار داده بود از او منع نمودى، در حالى كه نماينده او از چند سال قبل در آنجا بوده است؟!

 

ابوبكر گفت: اين غنيمت مسلمين است اگر شاهدان عادلى بياورد به او مى دهيم و گرنه در آن حقى ندارد.

 

حضرت فرمود:

 

اى ابوبكر، درباره ما حكمى مى نمايى بر خلاف آنچه درباره مسلمانان حكم مى نمايى؟ چرا از فاطمه شاهد مى خواهى در حالى كه فدك در دست راست اوست و در زمان حيات پيامبر و بعد از آن حضرت مالك آن بوده است؟ چرا از مسلمين شاهد نمى خواهيد؟!

 

ابوبكر ساكت شد، ولى عمر گفت: اين غنيمت مسلمين است و ما با كلام تو نمى توانيم مقابله كنيم! اگر شاهدان عادلى آوردى قبول مى كنيم! اميرالمؤمنين (عليه السلام) آيه تطهير را مطرح كرد و فرمود: آيا شهادت كسى را بر عليه فاطمه قبول مى كنى؟ ابوبكر گفت آرى؟

 

حضرت فرمود:

 

پس كافرى! زيرا شهادت خداوند را بر طهارت او رد كرده اى و شهادت مردم را بر عليه او قبول كرده اى. همچنين حكم خدا و رسول را رد كرده اى كه فدك را براى فاطمه قرار دادند. همانطور كه فرمان ديگر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را رد كرده اى كه از مدعى عليه شاهد مى خواهى! تو سخن خدا و رسول را رد كردى و گفته يك عرب بيابانى را پذيرفتى و فدك را از فاطمه گرفتى و گمان كردى غنيمت مسلمين است.

 

در اينجا مردم به خشم آمدند و متوجه ظلم ابوبكر و عمر شدند و به يكديگر نگاه كردند و گفتند: به خدا قسم على راست مى گويد..

 

اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم به خانه باز گشت.

 

* خطابه مفصل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در مسجد (11)

 

در شرايطى كه ابوبكر و عمر به همراه مهاجرين و انصار، مجلس مهمى در مسجد پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) تشكيل داده بودند و مشغول قدرت نمايى در مقابل خانه فاطمه (عليه السلام) بودند كه در فاصله چند قدمى آنان بود، ناگهان در خانه فاطمه (سلام الله عليها) باز شد و بانوى با عظمت اسلام در حالى كه عده اى از زنان گرداگرد آن حضرت بودند وارد مسجد شده به سوى جمعيت پيش آمدند.

 

دختر پيامبر سر مبارك را با پوشش كامل پوشانيده و لباس سراسرى از روى لباسها پوشيده بود. از شدت غم و ناراحتى جسمى، قامت فاطمه (سلام الله عليها) راست نبود و لباس حضرت به زمين كشيده مى شد و گاهى زير پاى مباركش مى رفت. با ورود بزرگ بانوى جهان فورا بين زنان و مردان پرده اى زده شد، و حضرت با زنان همراه در آن سوى پرده قرار گرفتند و روى زمين نشستند.

 

ناگهان صداى فاطمه (سلام الله عليها) را شنيدند كه آهى جانسوز كشيد و همه مردم به گريه در آمدند و مجلس بر خود لرزيد و همه منقلب شدند. شدت گريه به حدى بود كه حضرت مدتى طولانى صبر كرد تا مردم ساكت شدند. حضرت خواست سخنان خود را آغاز كه با شنيدن چند كلمه بار ديگر مردم به گريه در آمدند و حضرت آن قدر صبر كرد تا مردم كاملا آرام شدند و آنگاه سخنان خود را آغاز كرد.

 

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) پس از حمد و ثناى الهى و اقرار به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و بيان حكمتهايى از خلقت و تكليف بشر و ارسال انبياء (عليه السلام) و خصوص نبوت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سوابق مردم با قرآن و اهل بيت (عليه السلام) شدند. از يك سو سابقه مردم در كمك به دين خدا و از سوى ديگر وظيفه خطير شان نسبت به آيندگان را متذكر شدند. همچنين عظمت قرآن و اهل بيت (عليه السلام) و ارتباط آن دو با يكديگر را بيان كردند و سپس شمه اى از حكمت شرايع الهى را ذكر نمودند.

 

پس از آن خود را معرفى كردند تا اهل مجلس و آينده تاريخ بدانند چه مقام معظمى با مردم سخن گفته است و سپس سوابق و زحمات طاقت فرسا و فداكارانه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در پرورش نهال اسلام را ذكر كردند.

 

در اينجا سخن را به مطلب مورد نظر نزديك ك

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

درباره : صداي فاطمي فدک. , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, زمان : 23:43 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
RelatedPostsBlock /endRelatedPostsBlock

آخرین مطالب ارسالی

CommentBlock

ارسال برای این مطلب

این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
/endCommentBlock
BlockDown /endBlockDown

صفحات سایت

تعداد صفحات : <-BlogPageCount->
<-BlogPage->